فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

In Vivo

ɪnˈviːvoʊ ɪnˈviːvəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • (لاتین: در موجود زنده) روی‌دهنده یا موجود در سازواره‌ی زنده، درزیوه، در داخل بدن، در دورن موجود زنده، درون تنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت in vivo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in vivo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/in vivo

لغات نزدیک in vivo

پیشنهاد بهبود معانی